۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه

ایران را محو می کنیم!!!
اینکه به فاصله کوتاهی و در عرض چند روز هر دو دولت های آمریکاو اسرائیل برخطر جمهوری اسلامی اتمی دست گذاشته و در یک جمله مشترک محو کشوری همچون ایران را بر زبان آورند موضوعی است که باید بیشتر درباره اش اندیشید.
به طور حتم هیچکدام از کسانی که چنین جملاتی را بر علیه کشوری بر زبان می رانند از تبعات و تاثیرات چنان سخنان تندی غافل نیستند.
اگرچه نخستین کسی که چنین حرفی را بر زبان راند وزیر امور خارجه اسرائیل بود که با توجه به نوع رابطه اش با دولت اسلامی و همچنین نفس شغل و منسبش چنان از جاده سلوک سیاست های این چنین بی راهه نرفته اما از هیلاری کلینتونی که آرزوی کاندیدا شدن از طرف حزب دموکرات را هم دارد و به هر حال شاید چند هزار رای ایرانی تباران ساکن آمریکا هم در آخرین نتیجه آرای ریاست جمهوری روزی برایش اهمیت داشته باشد بر زبان راندن چنین موهوماتی دور از منطق می نماید.

۱۳۸۷ فروردین ۱۷, شنبه

ترور ناجوانمردانه منوچهر فرهنگی
نشانی دیگر از روح خشونت

این روزها خبر ترور ناجوانمردانه زنده یاد منوچهر فرهنگی زنگ های خطر را هر چه بیشتر برای زرتشتیان به صدا درآورده است. در طول چهار سال گذشته سه چهره سرشناس سیاسی و فرهنگی جامعه زرتشتی هدف حملات تروریستی قرار گرفته و جان خود را بر سر اندیشه های والای اشو زرتشت از دست داده اند.
نکته جالب در تمامی این کشتارهای ناجوانمردانه که عموما نیز با دشنه انجام گرفته این است که خبرگزاری های غربی به طور وحشتناکی مهر سکوت بر لب زده اند و حتی سعی دارند تا مساله را به شیوه ای نا معمول طبیعی و غیر سیاسی جلوه دهند.
در مباحثی نیز که از رسانه ای گروهی ایرانی در خارج از کشور پخش می شود اکثرا با بی تفاوتی آنان روبرو هستیم . به طور مثال در یکی از همین تلویزیون ها زمانی که بحث چرایی این ترور پیش می آید به آسانی علامت سؤال بزرگی در مقابلش قرار می دهند که یعنی معلوم نیست که این قتل است یا یک ترور سیاسی ناجوانمردانه . راستی بیاییم ببینیم سیاست چیست و چه کسی فعال سیاسی است ؟
سیاست از لحاظ لفظی به معنی علم تدبیر در عمل آمده . یعنی کسی سیاستمدار است که با دانش اندوختگی و با استفاده از اندیشه - شاید کاریزماتیک - خود بهترین تدبیرممکن را برای رسیدن به اهداف عالیه گروه وابسته انجام دهد.
اگر شخص سیاستمدار بتواند با تیکه بر دانش و خرد جمعی و فردی خود کمی به اهداف از پیش تعیین شده خود و یا سازمان متبوع خود نزدیک شود معمولأ وی را سیاستمداری موفق می دانند .
گروه کثیری از سیاستمدارن موفق چون همواره به موفقیت های گروهی خود بیش از موفقیت های شخصی دلبسته بوده اند بدون آن که نام و نشانی داشته باشند از مهره ای شناخته شده برای دستیابی به اهداف گروهی بهره برده و در حالی چشم از جهان فرو می بندند که افراد دیگری سند افتخارات برآمده از آراء و اندیشه های آنان را در دست دارند.
زنده یاد منوچهرفرهنگی یکی از این افراد بود که البته مورد شناسایی دستگاه عریض و طویل ...قرار گرفت . به قول یکی از دوستان آنقدر خداوند دوستش داشت که نگذاشت نام عزیزش در پرده ابهام بماند .ترور کنندگان این عزیز آنقدر از وی عصبانی بودند که نتوانستند برای چند سالی دیگر او را که دیگر پا به سن گذاشته بود و می رفت تا سال های بازنشستگی اش را تجربه کند تحمل کنند. همین باعث شد که نام زنده یاد فرهنگی بیش از پیش پر آوازه شود و مهم تر از آن این افتخار را یافت که همچون مدالی درخشان بر سینه هر مرد و زن زرتشتی بدرخشد. او همچون اسلاف خود در صدر مشروطیت و چه چند سال پس از آن سیاستمداری شجاع بود که خار جسارت های بی غشش همواره در چشمان دشمنان فرهنگ و تاریخ و دین والای ایرانی فرو می رفت . دشمنان ایران همواره در پی ترور وی بودند اما این شخصیت سیاسی از آنچنان هوشمندی فوق العاده ای بر خوردار بود که همواره ار شرشان مصون می ماند .
تا اینکه حقه ای دیگر از آستین ایدئولوگ های خشونت و ترور در آمد و آنگاه با درخواست کمکی عاجزانه ازدخترکی دروغ پرست برای نجات، بی مهابا خود را در دام خطر انداخت و جان بر مهربانی خدا دادی اش باخت.
متأسفانه پس از ترور زنده یاد منوچهر فرهنگی کمتر ارگان زرتشتی عکس العمل مناسبی نسبت به این قصاوت ددمنشانه به خرج داد . البته از زرتشتیان ساکن در ایران انتظاری نیست چه همان که در کشور مانده اند آنان را بس! اما آیا ارگان های زرتشتیان خارج از کشور اقدامی مناسب در تناسب با آزادی های فراوان اجتماعی در این رابطه از خود نشان داند . یک روز پس از اعلام خبر ترور زنده یاد منوچهر فرهنگی زرتشتیان کثیری در سالن مرکز زرتشتیان جنوب کالیفرنیا گرد هم آمده بودند تا جشن زایش اشو زرتشت را بر گزار کنند . گویا هیچ کس نمی خواست حرفی از این موضوع بزند. شاید گردی بر جامعه نشسته که با هیچ آبی پاک نمی شود
موضع اصلی در اینجا بحث امنیت جانی زرتشتیان در داخل و حتی خارج از کشور است . زرتشتیان بسیاری در طول تاریخ انقالابات ایران کشته شده اند اما تا کنون متأسفانه هیچگاه فرصتی پیدا نشده تا در باره آنها نوشته شود . مثل آنکه تقدیر می خواهد این مردم در مظلومیت تاریخی خود باز هم ناشناس بمانند .
در این باره باز هم خواهم نوشت.

برچسب‌ها: