۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه


تلویزیون های ماهواره ای ( بخش دوم)
و تبعات منفی آن بر زرتشتیان
چند آگهی از آخرین شماره  امرداد  چاپ تهران
نویسنده:جمشید کیومرثی
ادامه این نوشتار:
پاسخ زرتشتیان حاضر در جلسه اما،چیزی جز تمسخر سخنان وی نبود.چرا که به طور کامل از امیال اقتصادی وی و امثال وی آگاهی داشته و دارند و در دل به او می خندند. آری! بی هیچ شائبه ای می توان گفت که هیچگونه استقبالی از دعوت سخنران آموزش دیده توسط حتا یک نفر از زرتشتیان صورت نگرفته باشد. اما می توان حدس زد که سخنران  به هدف اصلی اما پنهان خود، رسید. و آن چیزی نبود جز القای این باور به غیرزرتشتیان حاضر در جلسه که وی محبوب زرتشتیان و پدیده ای قبول شده در جامعه زرتشتیان است.
از فردای آن روز، زمانی که  وی و یا امثال وی در یکی از تلویزیون های ماهواره ای برنامه های غیر علمی خود را با سوء استفاده از تاریخ و فرهنگ ایران آغاز می کند، بسیاری از غیر زرتشتیان حاضر در جلسه به همراه افرادی از گروه های افراطی مسلمان در داخل ایران برداشت های ناعادلانه و غلطی از جامعه زرتشتیان خواهند داشت. چرا که سخنران بدون در نظرداشتن ذره ای مسئولیت در قبال جامعه کوچک و آسیب پذیر زرتشتی داخل ایران به خاطر رسیدن به اهداف سیاسی حزب متبوع خود از به زبان آوردن هر گونه دروغ و ناراستی کوتاهی نخواهد کرد.



یکی از سایت های وابسته به دولت درخبری ویژه نوشته است: همزمان با تبلیغ مکتب ایرانی از سوی برخی مسؤولین و اشاعه باستانگرایی در کشور، برخی جریان های زرتشتی اقدام به فروش گسترده اقلام باستان گرایی بصورت عمومی و یا مخفیانه در سطح کشور نموده اند.به گزارش خبرنگار جهان، این اقلام شامل کتب، نقاشی های روی بوم، کارت پستال، گردنبند و اخیرا نیز DVD هایی بوده است که در آنها نشانها و علائم مقدس زرتشتیان و یا نمادهای باستانی بویژه آرامگاه کوروش و پادشاهان هخامنشی و تاریخ کشور گشایی آنها عرضه می شود.
بر اساس این گزارش، فروش پوستر فرمان کوروش به قیمت چهار هزار و پانصد تومان . کارت پستال کوروش با بهای هفتصد تومان از سوی ارگان مطبوعاتی جامعه زرتشتیان ایران فروخته می شود.
این گزارش می افزاید: این مبالغ برای ترویج آئین آتش پرستی و بازگشت به باستان گرایی به بهانه تاریخ و تمدن باشکوه ایران هزینه  می شود؛ کاری که لژهای فراماسونری از اوایل دوران مشروطیت در ایران آغاز کرند. برخی از این اقلام نیز بصورت رایگان در برخی مناطق کشور توزیع می شود.
آیا با توجه به منع تبلیغات دینی توسط زرتشتیان آیا می توان 
دلیلی برای اینگونه خیزش های سیاسی بر علیه زرتشتیان ایران پیدا کرد؟ 
در معرکه بازار تلویزیون های ماهواره ای که ایرانیان، سالیان متمادی است شاهد آنند، چیزی به جز ناامیدی های سیاسی و اجتماعی ، یافت نمی شود؛ و البته که تلخ و ناگوار است این پدیده سیاسی ناموزون و نا لایق . اما دود همه این ندانم کاری های سیاسی از بهره برداری از نام شاهان هخامنشی گرفته تا برداشت های شخصی از فلسفه ای مصادره شده به نام دین زرتشتی، بیش از همه به چشم زرتشتیانی می رود که قصد داشته و دارند تا به دور از کشمکش های سیاسی، با وجود همه فشارها و تبعیض ها در ایران به زندگی مسالمت آمیز خود در میان مردم ایران ادامه دهند.
شاهد بوده ایم  که تلویزیون های ماهواره ای  به عنوان منبری برای احزاب سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی  به سبب ضعف مدیریت و  نداشتن استراتژی های همسو و عملی، مرتب  شکست خورده و مورد تمسخر بینندگانشان قرار گرفته اند. نکته مهم اما برای ما زرتشتیان این است که با هر شکست سیاسی، باز دوباره این جامعه محجوب زرتشتی است که به خاطر وابسته نشان دادنشان به همان سخنرانان آموزش دیده مود اشاره، مورد استیضاح قرار می گیرد.
تلویزیون های ماهواره ای در طول چندین سال گذشته در پی منافع اقتصادی خود با بازی دادن جریانات سیاسی مخالف حکومت ایران، همواره دین و فرهنگ ایرانی را در معرض گسترده ترین قضاوت های تلخ و شیرین ملت ایران قرار داده اند.این همه به سبب آموزش های ناراستی است که به نام فلسفه اشو زرتشت اما در قالبی که سیاسیون مخالف جمهوری اسلامی عناصر آن را تعریف و تبیین کرده اند، به بینندگان این تلویزیون ها اراده شده است.
و این است که اشو زرتشت از دست آموزگار بد به اهورامزدا، خدای یگانه پناه می برد: «"آموزگار بد"، (دوش سس تیش)، پیام راستین را برمی گرداند، با گفتارش شیوه ی درست و خرد زندگی را تباه می سازد و نیروی گران بهای نیکِ اندیشه را از آدمی دور می کند. بدین وسیله با گفتارم که سرچشمه مینویی و اخلاقی دارد، ای مزدا و ای اشا از رفتار آموزگار بد دادخواهی می کنم» (یسنا: هات 32 بند 9)
و تبیین می فرماید که چنین کسی ویرانگر و جنگ افروز است: «این مرد بد نهاد آموزش ها و سخنان درست را بر می گرداند و تحریف میکند. هم اوست که کشتزارها را ویران میکند و بر روی مرد پارسا، جنگ افزار میکشد» (یسنا؛ هات 32 بند 10)
ادامه دارد...

تلویزیون های ماهواره ای (بخش نخست)

و تبعات منفی آن بر زرتشتیان

نویسنده:جمشید کیومرثی

یکی از سایت های وابسته به دولت در خبری ویژه نوشته: همزمان با تبلیغ مکتب ایرانی از سوی برخی مسؤولین و اشاعه باستانگرایی در کشور، برخی جریان های زرتشتی اقدام به فروش گسترده اقلام باستان گرایی بصورت عمومی و یا مخفیانه در سطح کشور نموده اند.

آیا با توجه به منع تبلیغات دینی توسط زرتشتیان آیا می توان هیچگونه دلیلی برای اینگونه خیزش های سیاسی بر علیه زرتشتیان ایران پیدا کرد؟

البته این موضوع روشن است که سهم بزرگی از این جنجال ها بر سر مخالفت بخشی از اصولگرایان با گروه دیگری از اصولگرایان به سرکردگی اسفندیار مشائی است، اما سؤال این است که چرا و چگونه زرتشتیان به راحتی آلت دست این گروه ها قرار می گیرند. و چه عناصری باعث شده اند که بهانه به دست عده ای بیافتد تا بحث های جدید و البته خطرناکی را بر علیه زرتشتیان آغاز کنند.اصولن در درازای تاریخ زندگی چندین سده ای زرتشتیان پس از اسلام در ایران کدام زرتشتی را سراغ داریم که بخواهد به قیمت آسیب رساندن به جامعه زرتشتیان ساکن در ایران منویات سیاسی خود را پیش ببرد.

بحث درباره درستی سیاست هایی که زرتشتیان ساکن در ایران در درازای چهارده سده برای حفظ موجودیت خود در کشور ایران به کار برده اند نیاز به مباحث مفصلی دارد که در ادامه این سری از نوشتارها به برخی از آنها پرداخته خواهد شد.

اما برای آغاز بحث و پاسخ به این سؤال مهم که چرا امروز جامعه زرتشتیان در وضعیت خطرناکی از نقطه نظر سیاسی قرار دارد و لبه تیغ شمشیر دشمنان دیرینه اش را بیش از هر زمان دیگری بر گلوی خود احساس می کند، باید به پانزده سال پیش برگشت. در آن زمان آقای میستری خجسته استاد فلسفه - زرتشتی فارغ التحصیل آکسفورد- که در آن زمان در هندوستان زندگی می کرد به دعوت مهندس پرویز روانی نماینده وقت زرتشتیان، به ایران آمده بود.وی در صحبت هایی که به صورت خصوصی با ما در میان گذاشت یادآوری کرد که در سفر اخیرش به آمریکا گروهی که هدف خود را برخورد با حکوت جمهوری اسلامی اعلام کرده اند از وی خواسته اند که به جمعی - که معرفی خواهند شد- آموزش فلسفه دینی زرتشتی بدهد.که او به هیچ قیمتی حاضر به همکاری با آنان نمی شود.

معنی این پیشنهاد البته این بوده است که گروهی خارج نشین برای مبارزه با رژیم حاکم بر ایران قصد دارند از فلسفه ای دینی استفاده کنند، که خود چیزی از آن نمی دانند.

حالا دوباره به زمانی نزدیک ترباز گردیم: تا حدود شش سال پیش به عنوان مدیر مسئول امرداد در ایران با بخشی از نویسندگان زرتشتی و اندیشمندان غیرزرتشتی که در باره فرهنگ ایران و فلسفه زرتشتی می نوشتند برخورد های مستقیم داشتم. با توجه به نزدیکی متقابلی که با این هر دو گروه داشتم به خوبی متوجه این قضیه بودم که نویسندگان زرتشتی حتا اگر سیاسی بودند و خواهان حرکت های سیاسی اما به خاطر جامعه زرتشتی که ممکن بود بر اثر حرکت های سیاسی آنان مورد سرزنش و یا آسیب های اجتماعی قرار بگیرد از عنوان نمودن دین خود پرهیز می کردند و برعکس بیشتر اندیشمندان غیر زرتشتی بی محابا وارد دسته های بزرگ و کوچک سیاسی می شدند و آب به آسیاب کسانی می ریختند که در صدد رسیدن به نقطه ای بودند که امروز می توان گفت رسیده اند. به همین خاطر است که طی یک تا دوسال گذشته شاهد چرخش های ناگهانی و مخالفت های اساسی برخی از این اندیشمندان با دین و فرهنگ ایرانی بوده ایم. دلیل این امر البته نمی تواند چیزی به غیر از این باشد که آنان به خاطر افراط در اعمال سیاسی شان مورد لطف بیشتر مأمورین ومعذورین قرار گرفته و مجبور به اعتراف به چیزهایی شده اند که شاید از پیش برایشان نوشته شده و حالا مجبور به امضای آنها بوده اند.

اما این بازی خطرناک و بی مسئولانه در خارج از کشور به دست افرادی صورت می گیرد که همه چیز از جمله دین و جامعه زرتشتی را چونان ابزاری سیاسی قلمداد کرده و در عین حال که خود را زرتشتی دوست و میهن پرست و شیفته فرهنگ باستانی ایران می نامند، دست به هرگونه تحریکات عاطفی مسلمانان زده و از به زبان آوردن انواع توهین ها به مسلمانان واصول و فروع دینشان ابایی ندارند.

اگر به زمانی نزدیک تر مثل سال پیش برگردیم، اما توجه به تئاتری مشمئز کننده، حائزاهمیت خواهد بود. درسالنی در جنوب کالیفرنیا، جمعیت چشمگیری از غیر زرتشتیان زرتشتی دوست نیزحضور داشتند. و همگی به سخنان کسی گوش فرا داده بودند که یکی از همان افرادی بود که پیش از این آقای خجسته میستریِ نوعی،مسئول آموزشش شده بود. سخنران که آمده بود تا مثلن از دین و فلسفه دین اشو زرتشت بگوید و احتمالن چیستی و چرایی جهان هستی را با جهان بینی اشو زرتشت بازنمایی کند؛ فریاد برداشته بود که ایران به دست دژخیمانی به آتش کشیده شده و امروز وظیفه هر زرتشتی است که بر اساس دستورات گاتها بر علیه آنها مبارزه کند. این آموزش دیده سیاسی در ادامه حرف هایش چنین می گفت:« من، به عنوان سربازی که در جبهه اول این مبارزه ایستاده است از شما زرتشتیان انتظار دارم که حالا که جانتان را نمی خواهید در این راه بدهید از دادن مالتان دریغ نکنید.» وی سپس جبهه خود را یکی از تلویزیون های ماهواره ای خواند و از زرتشتیان حاضر در سالن خواست که کمک های مالی خود را به این شبکه ماهواره ای بفرستند.

ادامه دارد.....